تصور کنید آخرین منابع آب موجود در کشور رو به اتمام باشد.نتایج حاصل از این فاجعه می تواند پیامدهای بسیار وسیع و ویرانگری داشته باشد.در ادامه ی این مطلب، نتایج حاصل از کمبود آب در ایران را بررسی خواهیم کرد.با ما همراه باشید.
عدم دسترسی مردم به آب: بسیاری از مردم به آب شرب سالم دسترسی ندارند یا باید از تانکرها آب دریافت کنند. رئیس شورای شهر چالوس ادعا میکند 80% از مردم شهر هچیرود به دلیل کاهش شدید آب در چاهها و قطع آب لولهکشی با بحران روبرو بوده و تانکرها به آنان آب میرسانند. این مسأله به بروز نارضایتیهایی منجر شده است. فرشاد جعفری رئیس شورای شهر کلاردشت نیز از کمبود آب آشامیدنی در تابستان به دلیل فرسودگی لولهها و حضور گردشگران خبر داد و افزود 8 روستا از 19 روستای این منطقه از طریق تانکر، آب دریافت میکنند. مدیر عامل آب و فاضلاب شهرستان رامسر نیز از قطعی آب در شبها برای مناطق جواهرده، اربه کله، لرسانور و هفت شهیدان خبر داد. مدیرعامل آب استان مازندران علت اصلی این مشکلات را کاهش 30 درصدی بارش و آبدهی رودخانهها دانست. حمیدرضا جانباز مشاور وزیر نیرو اخیراً اعلام کرده است به بیش از 7 هزار روستا در کشور با تانکر آبرسانی میشود که برخی از آنها 14 سال است با کمآبی دست و پنجه نرم میکنند.
· تخریب محیط زیست: دریاچه ارومیه و تالابهای مهمی چون هامون و گاوخونی خشک شدهاند یا در معرض نابودی قرار دارند. برای مثال فایننشال تایمز در مورد دریاچه ارومیه هشدار داده است که با کاهش سریع ارتفاع آب دریاچه از 1996 تا کنون، میزان ذخایر آن از 31 میلیارد متر مکعب به 1.5 میلیارد رسیده است. 80 هزار پمپ آب زیرزمینی و 37 بند در اطراف دریاچه که عمدتاً برای مصارف کشاورزی است، موجب شده آب ورودی به دریاچه بسیار کاهش یابد. دولت یازدهم از آغاز بکار خود کمیته ویژهای را برای حل بحران دریاچه ارومیه تشکیل داده است. تالاب هامون نیز در سیستان و بلوچستان که زمانی با دو سه رودخانه پرآب اطرافش، گرمی و خشکی هوای سیستان و بلوچستان را تعدیل میکرد، سالها است خشک شده و منبع پراکندگی گردوغبار در منطقه شده است. دولت ایران، بازسازی سد کجکی در افغانستان را علت اصلی کمآبی رود هیرمند و خشکی تالاب هامون میداند، اما ضیایی معاون آب در وزارت آب و انرژی افغانستان بیان داشته که حقآبه ایران کم نشده و علت اصلی روند خشکی رودخانه، کانالها و چاههایی است که در امتداد هیرمند و شهرهای اطراف آن در ایران حفر شده است. به نظر میرسد باز هم پای سوءمدیریت در میان است نه تحریمهای بینالمللی!
· کاهش آبهای سطحی: بسیاری از رودخانههای مهم تنها در فصول خاصی از سال جریان دارند و یا به کلی خشک شدهاند. در این مورد میتوان علاوه بر زایندهرود، از رودخانه قرهسو در استان اردبیل نام برد که با وجود 285 کلیومتر طول از رشتهکوه تالش تا روخانه مرزی ارس، دستبهگریبانِ خشکسالی است و به حالت نیمهخشک درآمده است. رودخانه قزلاوزن و تالوار نیز در شهرستان بیجار در معرض خشکی کامل قرار گرفته است. عفیفی مدیر جهاد کشاورزی شهرستان با بیان این معضل، علت اصلی آن را برداشت غیرقانونی آب توسط کشاورزان و باغداران و مدیریت نامطلوب بر منابع آبی دانست.
· مرگ گونههای جانوری: بسیاری از گونههای جانوری یا از بین رفتهاند یا دستکم از ایران رخت بربستهاند، مانند آهو و میشمرغ در استان کردستان که متأسفانه علاوه بر خشکسالی و بیابانزایی، صید بیرویه نیز بلای جانشان شده است. بر اثر خشکی زایندهرود و در نتیجه آن، خشکشدن تالاب گاوخونی که اکنون تنها زهآب برخی زمینهای کشاورزی اطراف را دریافت میکند، دیگر پرندگان مهاجری که از روسیه و قفقاز به جنوب کشور میرفتند، در این تالاب اقامت نمیکنند. به عنوان مثالی دیگر باید از ماهیهای رودخانه قرهسو در مشکینشهر نام برد که بر اثر خشکی رودخانه ناشی از خشکسالی و بهرهبرداریِ بیش از حد برای مصارف کشاورزی، در چند ماه اخیر تلف شدند. مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اردبیل، این ماهیان را شامل ماهی سیاه، سسماهی، ماهی برکهای، شاهکولی و کپور ماهی دانست.
· بیابانزایی و گردوغبار: خشکشدن زمین، جنگلزدایی و بیابانزایی علاوه بر تخریب زمین، موجب گسترش گردوغبار در فضای کشور شده است. لازم به ذکر است یکی از علل دیگر بیابانزایی، کشت بیش از حد در یک زمین توسط کشاورزان و چرای بیش از حد دام در آن است. تنها در اصفهان، دهها هزار هکتار از زمینهای کشاورزی خشک شده و حدود 500 میلیون اصله درخت در چند سال اخیر از بین رفته است. به گفته مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست استان اصفهان، خشکشدن تالاب گاوخونی وضعیتی را ایجاد کرده که با وزش هر باد، گرد و غبار در مناطق اطراف آن حتی شهر اصفهان پراکنده میشود، جدا از اینکه شوربودن این گردوغبار و نشستن آن بر زمینهای کشاورزی اطراف، بر باردهی زمینهای کشاورزی نیز اثر منفی گذاشته است.
· کاهش محصولات: بر اثر خشکشدن چاهها، 10% از تولید غلات طی سال 1386 تا 1391 شمسی کاسته شد. هماکنون نیز یکچهارم زمینهای زیرِکشت با استفاده غیراصولی و بیشازحد از آبهای زیرزمینی سر پاست که عواقب ناگوار خود را در سالهای بعد نشان خواهد داد.
· بیکاری و معضلات اجتماعی: بسیاری از کشاروزان بر اثر کمآبی مجبورند به کشت دیم دست بزنند یا کشاورزی خود را تعطیل کنند. برای مثال با خشکشدن زایندهرود، کشاورزان اصفهان (حدود 2 میلیون نفر) به ویژه در شرق این استان با معضل جدی مواجه شدهاند و بسیاری از آنها به علت بیکاری مجبور شدهاند کشاورزی را رها کرده و عجالتاً به کارهای دیگری بپردازند.
منبع:mashreghnews.ir